amirhoseinamirhosein، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

امیرحسین مامان

سفر معنوی و باصفای ما

1390/10/27 23:41
نویسنده : مامان
307 بازدید
اشتراک گذاری

بگم برات امیرم از سفری که از پنجشنبه تا جمعه شب ( 22 تا 23 دیماه 90 )  به کاشان و قم داشتیم. بابا غافلگیرمون کرد و تو کاشان هتل رزرو کرد و گفت آخر هفته بریم کاشان و قم ، آماده شدیم و صبح پنجشنبه راه افتادیم به سمت کاشان. اول رفتیم نیاسر آبشار زیبایی داشت بعد رفتیم مشهد اردهال که به این شهر کربلای ایران می گن چون خیلی از نوادگان و فرزندان امامانمون تو این شهر دفن شده اند. به زیارت امامزاده علی بن امام محمد باقر (ع) رفتیم بعدم زیارت حسین بن امام زین العابدین ، خیلی با صفا بود حرمشون. امامزاده حسین فرزند امام زین العابدین یه حرم کوچیک و با صفا با درختای قدیمی تو حیاطش داشتن. من و بابا کلی سبک شدیم ، خیلی روحانی و زیبا بود. بعد اونجا رفتیم خونه یه پیرزن با صفایی که تو خونه با صفاش داشت نماز می خوند، رفتیم که ازش گلاب و عرق نعنا بخریم، به قول تو پس عزیزم که گفتی مامان ببین چون خونش باصفا هست یه عالمه گنجشک نشستن تو حیاطش. فدات بشم الهی.

بعد راهی کاشان شدیم، اول رفتیم باغ فین که چه باغ باصفاییه ، هر وقت من و بابا اونجا رفتیم آرامش پیدا کردیم و خستگیامون در رفته حسابی . رفتیم بازار سنتیش و تو بازار هم چند تا امامزاده دفن بودن ( پسر امام موسی بن جعفر و ....) فرداش جمعه رفتیم اول سری به خانه های تاریخی زدیم بعد هم آران و بیدگل رفتیم زیارت قاسم بن امام علی النقی که برادر امازاده محمد نزدیک سامرا هستن. خیلی چسبید بعدم زیارت پسر و دختر امام سجاد (ع) . کلی مزار شهدای اون شهرم تو صحن این امام زاده ها بود. آخر سفر هم رفتیم جمکران و نماز خوندیم که خیلی خیلی شلوغ بود چون شب اربعین بود قم غلغله بود از کنار حرک حضرت معصومه رد شدیم و سلامی کردیم و راهی تهران شدیم. اینم یه سفر سه تایی دیگه . خیلی چسبید انگار خواب بودیم. اونم یه خواب خوش خوش.

تو راه برگشت به قم بابا یه عالمه گل پنبه دید و وایستاد تا تا تو ببینی از نزدیک.

وقتی رسیدیم خونه گفتی بابای گلم دستت درد نکنه ، خیلی خوش گذشت. واقعا هم خیلی خوش گذشت .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

صنم
4 اسفند 90 23:44
من دوباره اومدم اينجا چقدر صفا داره عزيز خداقوت
شيوا
4 اسفند 90 23:46
اميدوار بودم زود آپ كني با اين با سليقه بودن. به قيافت مياد كه اينهمه با سليقه باشي گلم.موفق باشي.
مامان رها
11 اسفند 90 8:24
تفلد تفلد تفلدت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن که 100 سال زنده باشی می بوسمممممممممممممممممممممممممممممممممت از راه دور به ما هم سر بزن خوشحال میشیم
مامان چشم عسلي
11 اسفند 90 10:12
پسر گلم تولدت مبارك عزيزم
مامان امیرحسین
28 فروردین 91 23:15
صنم جون و شیوا جون ممنون از این همه احساستون . لینک سایتتون رو لطفا برام بفرستید تا وبلاگ شما رو ببینم و از خجالتتون در بیام . همیشه موفق و شاد باشید ان شاءالله
مامان امیرحسینین
28 فروردین 91 23:21
مامان رها جون و مامان چشم عسلی جون ، ممنون از اینکه تولد پسر من یادتون بود و توجه کردین. خیلی خوشحالم کردین. ایشالا گلای شما هم 100 ساله بشن. ببوسینشون موفق باشین
(نمک خونه )مامان مهدی
6 خرداد 91 17:22
امیدوارم آقا امیرحسین زیرسایه امام حسین عاقبت بخیر بشه.